شبیه روز عاشورا امامم را رها کردم
شبیه مردم کوفه برایت گریه ها کردم
اگر تو در بیابانی دلیلش بوده اعمالم
تو تنهایی و من تنها ، برای تو دعا کردم
میان روضه ها خواندم غلام حلقه برگوشم
غلامت نیستم اما همیشه ادعا کردم
تو دریای کراماتی ، منم مرداب عصیان ها
فقط یاری گرم بودی فقط جرم و خطا کردم
کسی که ماند همراهِ تو دارد هر دو عالم را
خسارت دیده من هستم که راهم را جدا کردم
در این دنیای ظلمانی تویی نجوای مظلومان
من آن مظلومم و ظالم که بر نفسم جفا کردم
ست ، اما دل پر و بالش شده خونین
به یاد لاله ی حیدر دلم را کربلا کردم
در این شب های آخر زینبش می گفت ای مادر
برای زخم تو ختمِ چهل حمد شفا کردم
امان از ساعت آخر . نگاهش ماند بر أسما .
چرا مادر جوابم را نداد هر چه صدا کردم ؟
ضلال #عبدهادی را هُدی بخشید اکرامت
دلم را بیت الاحزانِ عزیزِ مصطفی کردم

سروده ۱۱بهمن۹۷



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها